#


با شرایط یک زندگی ایده آل آشنا شویم

11 آوریل 2018 بدون نظر 1627 بازدید

با شرایط یک زندگی ایده آل آشنا شویم

خوشبخت باشید!

روابط زن و مرد نمیتواند تنها بر پایه احساسات درونی استوار باشد. چون هر زن و شوهری در زندگی مشترکشان از جوانب وسطوح گوناگون روابط متقابله برخوردارند و آنچه مانع هماهنگه بودن زندگی خانوادگی میشود، سطوح مختلف فرهنگی زن و مرد است.

سطح فرهنگی نه تنها مربوط به تربیت و شرایط زندگی است بلکه مربوط به نکات روانی معینی هم هست. از این جا اختلاف در نظریات ، احساسات ارزیابی رفتار و کردار حاصل می شود. فقدان روابط روحی عمیق گاهی سبب ضعف روابط جسمانی میگردد. این واقعیت باندازهای روشن است که حتی لازم به توضیح نیست.

چندی قبل، این مطلب بوسیله آزمایش جالب یکی از شرکتهای انگلیسی مورد تائید و تصویب قرار گرفت. بدین معنی که این شرکت مسابقه ای در باره همسر ایده آل، ترتیب داد. در مسابقه ۱۲۰۰۰ دختر و پسر شرکت کرده بودند. شرکت کنندگان در مسابقه پرسش نامه ای را پر کرده بودند که در آن به سن، رنگ مو و چشم ، تمایلات گوناگون عقیده و نظریه درباره زندگی زناشوئی ، و روابط محرمانه و غیره اشاره شده بود. تمام این مدارک را به ماشین های الكترونیك یعنی به مغز الكترونيك دادند، تا مناسب ترین دختر و پسر را برای یکدیگر انتخاب کند.

ماشین الکترونیکی دختر ۱۹ ساله ای را بنام «آنا» که سکرتر بود و پسر ۲۲ ساله ای را بنام «درك، که مغازه دار بود انتخاب کرد. آنها می بایست جفت دایده آلی باشند.

این دو جوان با هم آشنا شدند. آنا، در اولین ملاقات مأیوسانه گفته بود که درك شبيه شوهر آینده او نیست که وی در باره اش می اندیشد و ددرك، هم با احتیاط چیزی شبیه به این گفته بود. “

این جفت ایده آل برای گردش و استراحت به پاریس رفتند ضمنا تمام هزینه مسافرت را شرکتی که مسابقه را ترتیب داده بود تقبل کرده بود. در این جا «آنا» و «درك، از نزديك بکدیگر را شناختند. هنگامی که به دلندن، باز گشتند، به سادگی و آشکارا از هم جدا شدند تا هرگز یکدیگر را ملاقات نکنند. دخترك میگفت : درك ، رویهم رفته پسری جذاب و دوست داشتنی است، ولی اصلا به درد من نمیخورد و مرد جوان میگفت: «آنا، خوب و مهربان است ولی من هرگز نمی توانم او را دوست داشته باشم.

با این حساب ماشین اشتباه کرده است ؟ نه ، از لحاظ تئوری مطلب درست بود و جفت می بایست ایده آل باشند . ولی چنین نشد و نمی توانست بشود . زیرا اصل موضوع را فاقد بود : در این دو جوان احساس واقعی نسبت به یکدیگر و عشق وجود نداشت . احساس در تمام زندگی ریشه میدواند و غنی تر می شود. عشق نباید و نمی تواند هدف نهائی باشد. براساس عقاید کلی و تبادل تجربیات زندگی همراه با اطلاعات کافی خصایص انسانی شخص توسعه میباید و عشق را تحکیم می بخشد. هنگام فقدان احساس واقعی زندگی مشترك مبدل به هر منزلی دو نفر می شود که بزودی برای آنها طاقت فرسا میشود.

تعریف احساس عشق در فرهنگ زبان روسی چنين است.

«عشق احساس فداکارانه و دلبستگی فلبی است»

و استندال عشق را چنین تعریف می کند: عشق مسابقه ای ما بين زن و مرد است تا هرکدام هرچه ممكن است برای دیگری خوشبختی فراهم کند.

عشق عالاقه ساده بامیل جسمانی یکی بر دیگری نیست. این احساس پیروزی بخشی است که براساس آن انسان رفتارش را تنظیم میکند و نه تنها برای خودش زندگی میکند، بلکه برای عزیز ترین د. نزدیکترین کس خود زندگی میکند. کاملا معلوم است که روابط محرمانه بدون احساسی واقعی، عملی فیزیولوژیک و معمولی است که هیچ گونه جذابیتی ندارد بویژه نزدیکی جنسی با شخص غير محبوب سبب نفرت و اثر روانی نامطلوبی میگردد. ولی مگر انسان را این فکر پائین نمیآورد که او به دیگری فقط بخاطر رضای امیال جسمانی احتیاج دارد ؟ در خانواده هائی که در زندگی متقابل زن و شوهر احساسات واقعی حکومت نمی کند، همیشه یکنوع جدائی و بی تفاوتی نسبت به یکدیگر دارند.

زندگی مشترك دو نفر در طی سالهای زیاد بزرگترین آزمایشها را به احساس وخصایص شخص عرضه میدارد.

اغلب، زنهای جوان چون زیاد شنیده اند که خوشبختی یکی برای دو نفر است با قدم گذاشتن به خانه شوهر تصور میکنند که آنها زندگی سعادتمند خانوادگی را برای خود فراهم آورده اند . ولی اغلب آنها هنوز آگاهانه نمی اندیشند که چه مشکلات فراوانی هر روز و هر ساعت در در زندگی مشترك آنها خواهد بود.

زنهای جوان برای اینکه از عهده این مشکلات بر آیند باید پختگی، خصایص معين ، عقل، اخلاق رابط با واقعیات محبط داشته باشند. برای ساختن خانواده سعادتمند ، داشتن وضع مادی خوب کافی نیست . شرایط روانی مشخص و خصوصیات انسانی و بطور کلی وجود اطلاعات کافی لازم است. مشکل می توان انتظار داشت که شخص الكی، بیمار روانی، بنکی و پایه هم بأمر المال وانده شوهر خوبی باشد.

در آغاز سال ۱۹۶۹ روزنامه جوانان اوراز ، نود مصاحبه بانهای جوان انجام داده و چاپ کرده بود. از آنها سوالاتی شده بود، از جمله آن سوالات مکی چین بوق و شوهر ایده آل شما چه کسی است؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسش داره شده بود.

دسته اور اظهار عقیده کرده بودند که مرد باید احساس هردوشوکی داشته باشد و نیت به نقاط ضمن حتی بوالهوسی های زن از خودگذشت نشان دهد.

دسته دوم برای اینکه جواب کاملی نسبت به تعیین جنس فوی خود داده باشند اظهاکرده بوکند که مرد باید جنتلمن باشد.

دسته سوم اظهار کرده بودند که لازم نیست حته زیبا باشد ولی با هوش، قوی، ملیح، مهربان با تراکت… و جوابهای خوب دیگر، و این جواب زنی است که داده است: «موطلائی باشد، دیگری: «مسلمة بلندند و خوش اندام باشد، بمفید، آنها چنین خصوصیات اخلاقی در انسان مهم نیست، آیا تنبل است، با بی اندازه کاری است؟ تحصیل کرده است بامیخواره؟ مرد ایده آل در نظر چنین زمانی کاملا ابتدائی است. جای تعجب نیست که در پاسخ: چه هدیه ای برای شما امروز مطبوع تر است، یکی از همان زنها جواب داده بود: «من از هیچکس انتظار هدیه ندارم. من مردی را که دوست داشته باشم، ندارم، باید هم انتظار جنین پاسخی را میذاشتیم. زنی که تصور می کند مرد ایده آل ارفقط باید د بلند قد خوش اندام، باشد، گمان نمیرود بتواند تصور عشق ثابت و علاقه متقابل را بکند.

بدون تردید ظاهر انسان ۲۰م است ولی ظاهری، مارقه قلبی ایجاد نمی کند و این بالایی نیستند که می توانند اساس خانواده پایدار باشند، ولی این واقعیت آشکار ، بعيد، لیست بتواند سبب تراز دی در زندگی شود.

میدیسگی چند قلعه از نامه زن جوانی که همدست دو نسیان، سادیست بود و متقاعد شده بود که مدت زیادی محردم از آزادی باشد، آورده است: «هراسبکسری خاص خودم نابود کرده است، برای من این مهم بود که جوان و زیبا باشد تا مناسب اجتماع باشد».

آلوتینا این زن ۲۲ ساله، عاشق مرد پستی میشود که با صورت زیبا و غم خواریهای ریاکارانه اش بدنبال او بود ، این مشکل نبود زیرا این دخت سال ها پیش با همسر زیبا و ثروتمندش زندگی میکرد پس از جدایی از همسر اولش به این راهزن ظاهر فریب، به این آریست و بازیگر شش دمامل خاص، بدکاران پاسخ مثبت داد حالا که آلوتینا، بزانین افتاده و از آنجا می نویسد:

«در انتخاب دوست باید نهایت دقت را بخرج داده و او به این نتیجه رسیده که چون در شرایطی قرار دارد، لازم است با تنهایی خویش تنها باشد. و بنا به قول او دوجدان ترا ناراحت می کند ورلج میدهد نه آرامش می شناسی وله خواب».

عشق واقعی با خشونت، خود پرستی و طرح ریزی رفتار و کردار وحیله گری بیگانه است. والا تقریبا همیشه در روابط ایده آلیزه شده و متقابل عاشق و مه شوق، گاهی حتی ارزیابی غیر عینی یکدیگر وصمیمیت و آمادگی نسبت به فداکاری وجود دارد. 

در زندگی خانوادگی گاهی یکی از زن و شوهرها دیگری را می پرسند و بهرگونه امیال وی تن درهیدهد، و او این را وظیفه با پاداش داستثنائی بودن، خود تلقی می کند. اغلب در تربیت بچه نیز چنین است: پدر و مادر دست و پایشان برای بچه شان میلرزد و او را لوس و ننر بار میآورند، و زندگی خود را به او اختصاص میدهند و کودک بعد از رشد بی علاقکی نشان میدهد و بخاطر عشق کورکورانه آنها نسبت به پدر و مادرش اظهار حق شناسی نمی کند.

عشق واقعی عبارت از توانائی و انتخاب و دادن مقداری از احساس خود به تنها دوست خوب خویش است. از زمان های باستانی تا به امروز نمونه های روشن عشق و فداکاریها باقی مانده است.

پلوتارك، واقعه ای را شرح میدهد که برای زن جوانی بنام ابونيبا ، اتفاق افتاده است:

امپراطور دیولی سابینی، سناتور نافرمان را به سیاه چال انداخت. د اپو نيبا ، در آنجا میت سال داوطلبانه با شوهر محبوبش زندگی کرد. پس از گذشتن این مدت د سایینی، به مرگ محکوم شد. «اپو نیبایی » شجاع و مغرور احساس خویش را تغییر نداد و مرگ را همراه با شوهرش قبول کرد. و پیش از مرگش رو به امپراطور کرده گفت:

در مدتی که من با شوهرم در سیاه چال زندگی میکردم، چنان خوشبخت بودم که تو ای شاه در حالی که در زیر خورشید با تمام شکوه وجلال امپراتوریت زندگی کرده ای، هرگز خوشبخت نبودی!»

برخی از جوانان – اغلب دختران – خیلی در تشویش و اضطراب بسر میبرند و میگویند که:

«خوشگل نیستند، خیلی لنگه درازند یا برعکی کوتاه قد هستند». مردم نازیبا وغیر جالب وجود ندارد و هر کسی خصوصیات مخصوص بخود دارد. امروزه مد و لوازم و وسائل آرایش نیز قسمتهای جالب اندام را مشخص تر می سازند و با عبوب شخص را می پوشانده نباید فراموش کرد که جلب جنس مخالف ممکن است در اولین نظر غیر منتظره ترین خصایص اندام و اخلاق باشد. موارد زیادی را سراغ داریم که زنها، مردهائی را بخود جلب کرده اند که با لنگ دراز دارند و یا خیلی کوتاه قد هستند. ممکن است دست های دراز باکفل بهن با پاهای چاق در نظر برخی جالب باشد و در نظر دیگری به چنین لوله هائی را میتوان زیاد آورد. یعنی انسان باید متأثر شود از اینکه خطوط منظم در چهره با اندام ورزیده ندارد. باید بهداشت من و روح زمان را مراعات نمود.

گاهی زندگی خانوادگی برای مردم بدبختی فراوانی را عرضه میدارد. یکی از آنها احساس پیچیده حسادت است.

آیا از حسد میکشد با از متن برای روانشناسان این نکته کاملا آشکار است که حد گاهی ممکن است علامت ناخوشی روانی باشد. چنین شخصی سایر اعمالش کاملا طبیعی است . بافتن اختلالی در افکار وی اغلب خیلی مشال است. حسادت همیشه با اعتیاد به الکل همراه است و گاهی اوقات در اعتیاد به الکل میل جنسی می تواند مدنی حفظ شود. ولی امگان اجرای آن بعلت ضعف نعوظ، وانزال فوری تقلیل می یابد . شخص الکلی به این نتیجه میرسد که زنش حتما به او بی وفا است و بتدریج این فکر می تواند اندیشه های بی ارزشی تولید نماید. این شکل حسادت، مشکل درمان میشود.

هنگام اختلالات روانی، هنگامی که حسادت اساس علائم اختلالات است، زندگی مشترك غير قابل تحمل میگردد. تحت تأثیر تهدیدات بی پایان دئرس و تقاضای داعتراف، به خیانت ، هنگامی که شوهر امر میکند و میخواهد»، زن ناچار تصمیم می گیرد که به دروغ اعتراف کند، به امید اینکه بعداز آن شوهر آرام خواهد گرفت. ولی این خود بیش از پیش وضع مريض را بدتر می سازد.

حسادت بدون ریشه و اساس، حسادتی است که شکل بی معنی به خود گرفته و باید همیشه مواظب شوهر با زن بود، زیرا می تواند علائم ناخوشی روانی باشد. بجاست یادآوری شود که مردم اغلب وقتی که شخص«جنجالی» و « بی عقل» باشد مریض میدانند ولی سایر حرکات عجيب وغریب را مربوط به خصایص فردی میداند و مرکز اندیشه امکان ناخوشی را به مغز خود راه نمیدهند.

حسادت می تواند با صورت خصایص اخلاقی ویا بصورت یکی از اشکال بیماریهای دماغی ظاهر شود چنین اشخاصی در تمام زندگیشان حسودی می کنند، رسوائی بیا می کنند وزن را به خیانت متهم می کنند و آنها را کتک می زنند. چنانکه اکثر مردم میگویند:« حسودی نکردن یعنی دوست نداشتن، ولی صحیح تر اینکه اگر حسادت کند، یعنی دوست ندارد. زیرا مقصود از عشق اعتماد کامل دو نفر نسبت به همدیگر و میل و رغبت مشترك و یکسان است. اگر انسان به دیگری اعتماد نکند واکر تصور کند که او بوی خیانت می کند بام این عشق را چه می توان گذاشت؟

اگر زن با شوهری خیالت کند: پس احساس آنها رانمی نیست آنها یکدیگر را دوست ندارند. حسادت در این مورد بی فکری است زیرا اگر آتش عشق خاموش شد با اکر بطورکلی نبود، در این صورت صحنه های خشن حسادت كمك نخواهد کرد. ممکن است باشخص را بیش از پیش از خود متنفر سازد با بزور مجبور به زندگی کند که ابهر حال دیر باز ودرشته زندگی خانوادگی از هم خواهد گسیخت.

حتی اگر در سر راه آدم، شخص ثالنی قرار گیرد که قادر به تحريك احساسات بیشتر ، لحظات پرشورتر از شوهر بازن باشد، در این صورت حسادت قابل تبرئه نیست. این ممکن است دلبستگی ساده ای باشد که بجای عشق واقعی گرفته شده باشد. چنین علاقه ای اغلب سبب میل به انحراف از زندگی عادی خواهد شد. ولی همیشه باید بخاطر داشت که هرعلاقه ای بزودی تبدیل به سردی بین دواخاطرخواه، میگردد و آنگاه آشکار میشود که بجای احساس واقعی، تمایلی بیش نبوده است.

اگر شوهرتان بمبلی خود از شما دور نهرو و با پ ا وا وار او را نگیرد. چنان رفتار کنید که دلار برای شما بی تفاوت است، ساور الیار جدالی بهتر از تغییر دادن تيا نه آرام اسيم

شوخی را خواندید؟ نمیشود توجه دقیق و اطلاعات زندگی زن را نادیده گرفت . قبلا گفتیم که سفارش کردن ماده سما سمارت خانوادگی است. این مسئله ساده ای نیست باید علل طلاق را شناخت اخلاق زن و مرد و روابط آنها با همدیگر و چیزهای زیاد دمکره تمام زندگی، رفتار، کردار انسان و محرك احساسات تابع قانون كلي روانکاری و فیزیولوژی است . با دانستن آنها می توان برای درام خانواده خیلی چیزها انجام داد.

به همسران جوان یاد آوری، سخن تولستوی مفید است. هر دو نفر زن و شوهر مواظب باشید تا در روابط متقابل شما چنین عادانی ظاهر شود که بتواند شما را سرانجام به هم دیکر غریبه کنند. برای این مقصود لازم است که قبل از هر چیز احترام را از دست ندهید. احترامی که باید هر انسان به انسانی دیگر احساس کند.

مشکل است علل و انگیزه هائی که زندگی خانوادگی را به ناکامی می کشانند، برشمرد. ولی تمام آنها در مقابل عشق، در برابر احساس از خودگذشتگی، و دلبستگی قلبی اهمیت خود را از دست میدهند، عشق را از دست ندهید یعنی از کوچکترین ناراحتی گرفته تا هرگونه مصیبت سنگینی را برطرف سازید.

بگذارید همیشه قلب زن و شوهر با هم به تپنده خوشبخت و سعادتمند باشید!

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.