#


قصه داروی گیاهی

قصه داروی گیاهی
8 مارس 2017 بدون نظر 1847 بازدید

قصه داروی گیاهی

No votes yet.
Please wait...

داروی گیاهی

یک روز تیام همراه پدر به خرید رفته بود وارد فروشگاهی شدند که بوی عجیبی فضای آن جا را پر کرده بود.تیام از پدر پرسید:این بوی چیست؟اینجا چه می خواهد بخرید؟پدر گفت:اینجا داروی گیاهی می فروشند برای خرید دارو آمده ام.پدر برای تیام تعریف کرد:بسیاری از گیاهان خواص دارویی دارند و برای درمان از آن ها استفاده می شود و ادامه داد:در زمان قدیم مردم برای درمان بیماری هایشان بیشتر از داروهای گیاهی استفاده می کردند.در شهرهای مختلف کشور کوهستانها و مناطقی وجود دارد که گیاهان دارویی در آنجا پرورش می یابند افراد متخصص به این مناطق می روند این گیاهان را می چینند و سپس برای شستشو و بسته بندی به کارخانه می برند پس از آماده شدن دراختیار مردم قرار می دهند در این لحظه آقای فروشنده داروهای مورد نظر پدر تیام را آماده مرده بود پدر دارو را گرفت تشکر کرد و به خانه بازگشتند.
نام قهرمان قصه:تیام
مکان قصه:عطاری
زمان قصه:روز
پیام قصه:در طبیعت گیاهات دارویی زیادی برای درمان بیماری ها وجود دارد.
عناصر قصه:پدر تیام آقای فروشنده
تیام نامی است لری به معنای چشمانم.

No votes yet.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *