#


تقاضای داشتن آزادی بیشتر کودکان

15 سپتامبر 2018 بدون نظر 1323 بازدید

تقاضای داشتن آزادی بیشتر کودکان

No votes yet.
Please wait...

درخواست کودکان برای داشتن آزادی بیشتر

غالبا مبین ترس از آزادی است . مطلبی را که اطفال بالغ غالبأ مورد انتقاد و بدگوئی قرار میدهند آنست که والدینشان بقدر کافی آنها را آزاد نمی گذارند. از نظر طفلی که سر بما رشد میکند تا بشخص بزرگی و عاقلی تبدیل گردد کاملا طبیعی است که در مرحله ای از رشد خود ادعای حقوق و شخصیتی متناسب با آن بنماید و والدین خود را یاد آوری کند که او بزرگتر شده است و دیگر بچه نیست. لیکن والدین مجبور نیستند هر ادعائی را عینا بپذیرند و یا بدون چون و چرا تسلیم کردند، حقیقت آنست که خود طفل بالغ نیز از بزرگ شدن میترسد .

او چندان از ظرفیت و استعداد خود مطمئن نیست که آنچنان شخم دانا ، مدیر ، واقع بین ، فهمیده و زیبائی که خود آرزو دارد خواهد شد. ولی او هر کز تردید و شک خود را از این بابت حتی بخود و والدینش هم اعتراف نمیکند . بجای آنکه توجه کند که این خود او است که از آزادی بیشتر میترسد، در نهایت خشم و عصبانیت باین نتیجه میرسد که والدینش او را محکم نگاه داشته اند و از آزادی او جلوگیری میکنند .

انزوا، انحراف ، رادیکالیسم

گاهی اوقات ممکن است پنج تا ده سال طول بکشد تا یک نوجوان بتواند خود را واقعا بشناسد . در خلال این مدت ، از یک طرف نوجوان در نیمه راه بین مقاومت منفی و گوشه گیری کامل از اجتماع (که آنرا مناسب و همردیف والدینش میداند و از طرف دیگر در حالت عصبان و طغیان شدید قرار میگیرد.

جوان ممکن است از قبول بک شغل عادی خودداری نماید . او ممکن است نسبت به پوشیدن لباس غیرعادی، آرایش غیر معمول ، انتخاب دوستان و محل اقامتش خیلی علاقه داشنه باشد زیرا اینها بنظر او دلایل محکمی بر استقلال او میباشد . لیکن هیچیک از اینکارها نکته مثبتی از زندگی و با قدمی برای پیشرفت جهان محسوب نمیشود و در واقع اینکارها را باید بمنزله اعتراض و اقدام منفی به رسوم و آداب معمول و جاری والدین دانست …

معذالک حتی وقتی که کوشش برای کسب استقلال روحی فقط بصورت تغییرات و انحرافات ظاهری بروز میکند باید آنرا بعنوان اولین قدم در این راه دانست که در مراحل بعدی بندریح جنبه مثبت. سازندگی و خلاقیت پیدا خواهد کرد. در واقع باید گفت که جوانانبه اینطور علنی و آشکارا برای کسب استقلال خود کوشش میکنند غالبا متعلق به خانواده های خیلی سخنگیرند که میزان توقانشان بالا است .

جوانان دیگری که اخلاق نوع دوست و ایده آلیست هستند تا مدت چند سال نسبت به مسائل مختلف مانند سیاست، هنر وغبره جنبه های خیلی افراطی و رادیکالیسم را پیروی میکنند و علت این امر آنست که تمایلات و کششهای مخنان این دوره، مساند انتقاد و و خورده گیری بیش از حد، انتقاد نسبت بر باکاری و دو روئی ، عدم تحمل تسلیم و سازش .

داشتن جرأت و شهامت و آمادگی برای فداکاری توأما جوان را باید افراطی میکشاند. پس از چند سال که جوان از پدر و مادرش روحأ مستقل گردید و متوجه شد که تا چه اندازه میتواند در حرفه انتخابی مفید و موثر باشد ، سستی و نقاط ضعف دیگران را بهتر میتواند تحمل نماید و برای هر گونه تسلیم و سازشی که مفید و موثر باشد آمادگی بیشتری خواهد داشت،

عشق وشهوت

عشق و شهوت بدلایل چندی برای نوجوانان مشقت بار و توام با گرفتار بهائی است . (منظور من در اینجا از کلمه شوت ، اثرات ترشح غددی و غربزه ارثی حیوانی است و از کلمه عشق، جنبه های مهر و محبت و روابط صمیمانه و ایده آلی بین زن و مرد است که اساس و بنیان آن در دور، کودکی از پدر و مادری که چنین رابطه عشقی بین آنها حکمفرما است آموخته میشود .

من بخوبی واقفم که بکار بردن این لغات بطور اعم در همه جا ممکن است صحیح نباشد و نیز مبدانم که امروزه آنچه که عشقی و رومانتیک خوانده میشود برای بعضی از مردم مسخره ولوی بنظر میرسد) طفل تازه بالغ شده و با نوجوان دو مرحله کاملا متضاد قبلی را که بالاختصار در شماره ۱۳ و بتنصیل در فصول سه تا شش سالگی، و شش تا یازده سالگی، شرح داده شده است پشت سر گذاشته است.

بین سه تاشش سالگی رشد روانی کودک خیال پردازیهائی از والدین خود میباشد و نسبت به عشق، محبت و بچه دار شدن خیلی علاقه نشان میدهد . بین ۶ تا ۱۲ سالگی کودک بعلت یک سلسله تغییرات روانی، علاقه خود را به عشق فرو مینشاند و از پدر و مادر خود رو گردان میشودو بطرف دنیای خارج از خانه مانند مدرسه، تطابق با روابط اجتماعی، افسانه ها و غیره جذب میشود.

در دوره جوانی، فشار ترشحات غدد داخلی او را وادار میکند که مجددا بعشق و شهوت علاقمند گردد . ولی انگیزه های شهوانی این دوره با منهیات جنسی دوره پیشین کودکی تا مدتی (چند سال) در نبرد و مبارزه خواهد بود که باعث ایجاد رفتار ناشیانه و حرکات نامعقول در خارج) و حس گناه و ناراحتی وجدان و شرم و حیا (در داخل) در نوجوان خواهد شد . بهترین نمونه آن، حالت شرم وحیائی است که نوجوانان در مقابله با جنس مخالف از خود بروز میدهند.

این کشمکش بین دو احساس مختلف، روابط نوجوان را با والدینش نیز بهم میزند. وقتی احساس عشق در نوجوان ، همچون سیلابی در بستر خشک رود ، بحر کت در هماید ابتدا متوجه والد غیرهم جنس او میشود ولی نوجوان در سایه روشن ضمیر خود (نیمه آگاه) بنادرستی اینکار پی میبرد ، لذا نخستین گام در این راه آنست که سعی میکند این احساس خودرا از والدین بشخص دیگری در خارج از محیط خانواده منتقل نماید . در واقع نوجوان بدین وسیله احساسات مثبت خود را نسبت بوالدین درزیر احساسات منفی خود می پوشاند . احتمالا از همین جهت است که در این دوره پسر غالبا با مادر خود نزاع و مشاجره میکند و دختر بطرز شگفت انگیزی با پدر خود مخالفت و لجاجت مینماید.

ابتدا ، نوجوان ، احساسات درهمی دارد و خود بدرستی آنها را از هم تمیز نمی دهد. رفتارش در برابر مردم گوناگون ، بصورت قهر و عصبانیت با عشق و مهربانی بروز میکند. معذالک هنوز قادر به ابراز احساسات خود بیک فرد هم سن ولی از جنس مخالف خود نیست . خصوصا اگر نوجوان کمرو و خیال پرور باشد این عدم توانائی شدیدتر است . ممکن است نسبت بیکی از معلمین هم جنس خود و یا یکی از قهرمانان داستانها تحسین واعجاب فراوان قائل باشد . فقط مرور زمان است که بتدریج سدها و موانع بین دو جنس دختر و پسر را درهم میشکند .

شاید نوجوان ابتدا نسبت بیکی از هنرپیشگان هالیوود عشق درزد ، سپس دختران و پسران همکلاسی و هم مدرسه ای نسبت بهم علاقمند شوند و تازه باز هم مدت زمان دیگری لازم است تا نوجوان خجول و کمر و بتواند احساسات خود را رودر روی معشوق اظهار نماید.

حتی بعد از آنکه انگیزه های غریزی نوجوان موفق بدر هم شکستن منهیات و محدودیتهای دوره پیشین کودکی بشود و با نوجوانی از جنس مخالف آشنا ومعاشر کردد، باز هم قادر بابر از تمام منویات خود نخواهد بود بلکه قسمتی از آنها بصورت تخیلات آرزومندانه جلوه میکند . قسمتی از این تخیلات نشان میدهد که رفتار شخص با جنس مخالف توام با عشق و مهربانی و جوانمردی است ولی قسمت دیگر آن، حتی در این مرحله از رشد و تکامل ، به آرزوهائی تبدیل میشود که در ظاهر بنظر نمیرسد که هیچگونه ارتباطی به شهوت. و حتی عشق داشته باشد مانند خلق آثار زیبا و یا تمایل باینکه شخص خیر و نیکوکاری برای مردم بشود.

در آغاز مرحله ای که علاقه بجنس مخالف در شخص بوجود می آید، نوجوان ممکن است نسبت به معشوق خود ، که برایش احترام و محبت زیادی قائل است ، احساس شهوانی نداشته باشد . احساس شهوانی فقط نسبت یکسانی دارد که در نظرش بنحوی بد و پست جلوه میکنند (در عده ای از مردم، این احساس و طرز تفکر متأسفانه تا آخر عمر باقی میماند .)

قبل از اینکه نوجوان از قدرت جنسی خود مطمئن نشود یا آنرا در شخصیت خودمستهلک نسازد، غریزه شهوانی بحالت نیروی کاملا مشخص و خشن و پر قدرت در شخص احساس میشود. حس کنجکاوی او را وامیدارد که بداند حد نهائی این غریزه نیرومند چیست و لذا دست به تجر به، میزند . البته اینکار درست در جهت مخالف احساسات و افکار ایده آلی او است لیکن حقیقت اینست که نوجوان در عین حال که بیکی صمیمانه عشق میورزد ممکن است با اشخاص بی بند و بار و زنان روسبی نیز با تردید و گاهی از روی تهور و بیباکی شناخت حد نهائی غریزه پر قدرت شهوانی را تجربه نماید .

نوجوان در سالهای نخستین بعد از بلوغ مستعد عشقهای شورانگیزی است ولی بهمان سهولت که عاشق میشود آنرا فراموش میکند . پس از مدتی عشق بازی متوجه میشود که او و معشوقش واقعا باهم تفاهم و توافق ندارند .گاهی اوقات علت آن اینست که یکی یا هردو نفر و بتدریج و با گذشت زمان فرق کرده اند. لیکن در اغلب اوقات داستان بدین قرار است که ابتدا هر کدام در وجود دیگری کمال مطلوب و ایده آل خود را می بیند ولی پس از چندی متوجه میشود که تصورات او باطل و غیر حقیقی بوده است . بتدریج پس از چندسال نوجوانان در انتخاب دوست (از جنس مخالف) محتاط تر میشوند و بهتر میدانند که چه میخواهند. هر چه رشد عقلی و پختگی آنها بیشتر شود نسبت بهم گذشت بیشتری ، که همیشه اساس عشق واقعی است ، خواهند داشت.

No votes yet.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *