#


اثر فشار هم سالان بر کودکان و چگونگی مقابله با آن

اثر فشار هم سالان بر کودکان
2 دسامبر 2017 يك نظر 1209 بازدید

اثر فشار هم سالان بر کودکان و چگونگی مقابله با آن

Rating: 5.0/5. From 2 votes.
Please wait...

اثر فشار هم سالان بر کودکان و چگونگی مقابله با آن

بیلی با چشمانی اشک آلود از مدرسه به خانه آمد. او تنها دانش آموزی بود که توانسته بود در درس ریاضی نمره کامل بگیرد. همه دوستان بیلی، او را اذیت می کردند و او را خرخوان صدا میزدند و به او میگفتند که اگر دوست داری در مدرسه معروف شوی بهتر است به جای شاگرد اول بودن در درسی ریاضی، در فوتبال شاگرد اول باشی.

فشار هم سالان چگونه بر کودک اثر می گذارد؟

فشار هم سالان تأثیری است که کودکان بر یکدیگر می گذارند. همسالان می توانند . تأثیر مثبتی بر کودکان بگذارند که گاهی چنین می کنند. متأسفانه بعضی از فشارهای : هم سالان، منفی است. پیوستن به گروه های مخرب، خوردن مشروبات الکلی و برقراری رابطه جنسی و عدم پیشرفت تحصیلی از جمله این تأثیرات منفی هستند.

کودکان از زمانی که رفتن به مدرسه را آغاز می کنند مستعد دریافت فشار هم سالان هستند. این فشار، در کلاسی درسی، در زمین بازی، در اتاق غذاخوری و هر جا که ان ها در کنار هم باشند وجود دارد. دور ماندن از فشارهای منفی هم سالان برای کودکان و نوجوانان یک چالش بزرگ به حساب میآید. پیام هم سالان به کودک یا نوجوان این است: به ما بپیوند و خودت را کنار نکش و منحصر به فرد نباش بلکه مثل دیگران رفتار کن. بهترین نسل ها را بر تن نکن. بدترین لباس هم را نپوش، همیشه بهترین نمره درسی را نیار، همیشه پایینترین نمره رانگیر، همیشه حد وسط باشد.

بسیاری از نوجوانان، بدترین منتقد خود هستند و نسبت به کمبودهای خود فاجعه پردازی میکنند. دلیل این که چرا آنها زمان زیادی را جلوی آینه سپری میکنند، همین است. آن ها درون احساسی آشفتگی می کنند می خواهند در بیرونه انسانی کامل جلوه کنند. جامعه هم به این امر دامن میزند. در برخی کشورها هر کودکی تا سن شانزده سالگی بیش از ۳۵۰ هزار تبلیغ تلویزیونی می بینند که در آنها به بینندهها القا می کنند که اگر متالا از فلان مسواک و یا حبوباتی که آنها برایشان تجویز می کنند استفاده نمایند و ورزشکارتر بشوند در این صورت علاقه مردم به آنها برای همیشه پایدار خواهد بود.

اثر فشار هم سالان بر کودکان

اثر فشار هم سالان بر کودکان

از همان دوران نوجوانی کودکان، به آنها یاد بدهید که سعادت و خوشبختی جنبه درونی دارد و هرگز جنبه بیرونی ندارد. هر فردی منحصر به فرد است و نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد. تفاوت فردی بین انسان ها کاملا حلبیعی است. به کودکان یاد بدهید که بر نقاط قوت خود و نه بر نقاط ضعف خود تمرکز کنند به عنوان مثال به آنها بگویید؛ همه نمی توانند فوتبالیست خوبی باشند. بعضی از افراد نسبت به بعضی دیگر ورزشکار بهتری هستند و تو نقاط قوت خاص خود را داری. تو، فرد خیلی مهربانی هستی. همه تو را دوست دارند. تو حس شوخ طبعی خوبی داری. نمرات تو همیشه خوبند. در مورد فوتبال به خودت سرکوقت نزن. نهایت تلاش خود را بکن و از بازی لذت ببر.

بهترین وسیله دفاعی کودک در برابر فشار هم سالان، اعتماد به نفس اوست. با متذکر شدن نقاط قوت و موفقیتهای کودک، او را به احساسی خود ارزشمندی مجهز کنید. به او یاد بدهید تا یکپارچگی شخصیت خود را حفظ کند. مثلاً به او بگوید: تو همیشه توانستهای از خودت حمایت کنی و آنچه را که درست دانسته ای انجام بدهی. تو باید به خاطر این به خودت افتخار کنی. این عمل باعث خواهد شد تا کودک شما برای دست به انتخاب زدن به خود و به توانایی خود باور داشته باشد. در مورد عزت نفس با آنها حرف بزنید. به آنها بگویید که احساس افسردگی و یا غمگینی به صورت موردی اشکالی ندارد و امری طبیعی است.

به آنها بگویید که وقتی چنان احساسی دارند بهتر است با کسی آن در میان بگذارند. به آنها بگویید که اگر مشکلی برایشان پیش آمده است آن را با شما در میان بگذارند، مثلا بگویید: بعضی وقتها احساس ناراحتی یا افسردگی کردن کاملا طبیعی است و چنین چیزی برای همه انسان ها پیش می آید. وقتی من احساس افسردگی می کنم به نظر میرسد حرف زدن با کسی برایم مفید باشد. اگر در مورد چیزی که باعث ناراحتی من شده است با کسی حرف بزنم مشکل، آنچنان بزرگ به نظر نمیرسد. من و مادرت در مورد مشکلات زندگی، همیشه با هم حرف میزنیم. این کار باعث میشود که احساسی خوبی داشته باشیم. انتخاب عمل با توست. صرف نظر از نوع مشکلی که داری برای کمک کردن به تو، همیشه در کنارت خواهم بود.

کودکانتان را تشویق کنید تا در مورد احساسات خود با بچه های دیگر حرف بزنند. مثلاً به آنها بگویید که می دانم تو دوست خوبی داری که می تونی در مورد احساسات خودت با اون حرف بزنی. شرط میبندم که دوست توهم، نگرانیها و مشکلات مشابه تو روداره. با او حرف بزن، ممکن است هر دوی شما احساسی خوبی پیدا کنید.

به کودکان خود متذکر شوید که هیچ کسی کامل نیست و احساس عدم اعتماد به خود بعضی وقتها طبیعی است. وقتی کودکان بدانند که سایر کودکان هم احساسات مشابهی دارند میفهمند که احساسات آنها منحصر به فرد نیست و در بین سایر کودکان نیز متداول است. چنانچه کودکان به این موضوع واقف شوند دیگر احساسی تنهایی و ترسی و یا ناامیدی بیش از حد نخواهند داشت.

بگذارید خانه تان، محلی امنی برای جولان نوجوانان باشد. اجازه دهید نوجوانان خلوتگاه خاص خود را داشته باشند. بگذارید آنها بازی کنند، با یکدیگر حرف بزنند و به موسیقی مورد علاقه خود گوش بدهند. هر وقت امکان دارد کودکان خود را به خاطر دوستی با یکدیگر مورد تحسین قرار دهید. مثلا بگویید: از این که میبینم خوب با یکدیگر کنار می آیید بسیار خوشحال هستم. دوستی خوب با یکدیگر، بزرگ شدن شما را کمی آسانتر می کند.

به نوجوانان خود یاد بدهید که از یکدیگر حمایت کنند. به انها بگویید با کسانی دوست باشند که آنها را طوری که هستند دوست دارند. به انها یاد بدهید از هم سالان بیش از حد انتقادگر و یا هم سالانی که آنها را تحقیر می کنند و باعث به وجود آمدن احساسی حقارت در آنها می شوند، دوری کنند. بگذارید نوجوانان به طوری باشند که می بر مورد نیروی ایران به آن ها عملکرد بهتری داشته باشند بسیار عالی است اما کاری نکنید که عملکردشان بدتر شود.

ممکن است هرم سالانی در مدرسه داشته باشند که قادر به تغییر دادن آن ها نباشید. در این صورت، کودکان خود را با گروه های دیگری که جزو گروه های حمایتی هستند، درگیر سازید.

گوش دادن به حرف کودکان، اعتماد می آفریند

نوجوانان ناراحت می گویند: ما نمی تونیوم با پدر و مادرمون حرف بزنیم. اونها اصلا مارو نمی فهمن، اون ها اصلا در مورد ما هیچ چی نمی دونن. ما به اون ها اعتماد نداریم و اون ها هم به ما اعتماد ندارن.

نوجوانان موفق می گویند: می دونیم که می تونیم تمام حرف هامون رو با پدر و مادرمون در میون بگذاریم. اون ها به همه مشکلاتمون گوش میدن. اگه مشکلی پیش اومده باشه از گفتن اون به پدر و مادر مون ترسی نداریم. اون ها به ما اعتماد دارند.

کودکان موفق، والدینی دارند که شنوندگان خوبی هستند. کودکان و نوجوانانی که مشکل دارند لازم است بدانند که می توانند برای کمک خواستن پیش شما بیایند. اگر آن ها برای کمک خواستن از شما احساسی امنیت نکنند اغلب، به تنهایی با مشکلات خود مواجه خواهند شد. برای بسیاری از کودکان و نوجوانان، چنین چیزی ممکن است مشکلی نداشته باشد اما برای بعضی دیگر حتما مشکل ساز خواهد بود. کودکان و نوجوانانی که نمی توانند به تنهایی از عهده مشکلات خود بربیایند سعی می کنند به جای مواجهه با آنها، از آن ها فرار نمایند. اغلب این کودکان و نوجوانان برای فرار از مشکلات به مشروبات الکلی، مواد مخدر و یا خودکشی رو می آورند.

احترام گذاشتن به کودکان، گوش دادن سالم به حرفهای کودکان و نوجوانان را تقویت می کند. بسیاری از ما بیشتر به بیگانگان گوش میدهیم تا به بچه های خود. آیا به همان اندازه ای که با رییس یا همسایگانتان مؤدب هستید با کودکان خود هم مودبانه رفتار می کنید؟ اگر به کودکان خود احترام بگذارید خواهید دید که آنها به شما و به خودشان احترام می گذارند. موقع حرف زدن با فرزندانتان، اعتماد، اطمینان و احترام خود را به آن ها نشان دهید. خواهید دید که آن ها همین رتار را با شما خواهند داشت.

دوست دارم بدانم که الان تو چه فکری؟

من به عقیده تو در مورد … ایمان دارم.

ممکن است با تو هم عقیده نباشرم اما بهتر است احساس خود را برایم بیان کنید.

ممکن است دفعه پیش به حرفهای تو خوب گوش نکرده باشم، از این بابت متاسفم. اگر فرصت دیگه ای به من بدی دوست دارم الان به حرفهای تو گوش کنم.

موقعی که کودکان با شما حرف میزنند خوب به حرفهای آنها توجه کنید. محیط پیرامون مثل تلویزیونی، صدای زنگ تلفن و یا سروصدای سایر بچه ها به راحتی می تواند حواس شما را پرت کند، اما با این حال، سعی کنید به حرفهای بچه های خود خوب گوش کنید. خشم نیز می تواند حواس شما را پرت کند. خوب گوش دادن به حرفهای دیگران در موقع خشم و ناراحتی، کار دشواری است، نگرانی های ما در مورد پول، مرور ذهنی حوادث کاری، آماده شدن برای صرف شام یا ناهار و غیره همگی می توانند ذهن ما را به خود مشغول سازند.

در موارد زیادی کودکان من می خواستند با من حرف بزنند در حالی که من، سخت مشغول نوشتن این کتاب بودم. همیشه دست کشیدن از کار و گوش دادن به حرفهای بیمهها برایم کار راحتی نبود. در موارد زیادی از آنها میخواستم صبر کنند تا کارم تمام شود. مثلا به آنها می گفتم: من وسط های کار هستم آیا می تونید بعد از چند دقیقه پیش من بیایین؟ صادق وروراست بودن با بچهها بهتر از این است که وانمود نمایید که به حرفهای آنها گوش می کنید در حالی که گوش نمی کنید!

مواظب عوامل پرت کننده حواستان باشید و توجه خود را به حرفهای کودک خود معطوف کنید. به چشمان او نگاه کنید. به او بفهمانید که حرفهای او برایتان اهمیت دارد. بهتر است برای این کار، جایی را پیدا کنید که عاری از سروصدا و عوامل مزاحم و پرت کننده حواس باشد. برای این منظور، پیاده روی یا بیرون رفتن را انتخاب کنید. رفتن به پارک نیز میتواند مناسب باشد. یافتن جای مناسب برای گوش دادن به حرفهای کودک، اهمیت زیادی دارد و به او میفهماند که شنیدن حرفهایش به وسیله شما، اهمیت زیادی دارد.

تحقیق در این مورد نیازمند تعهد و تلاش است. نسبت به حرفهایی که کودکتان میزند سعهٔ صدر داشته باشید. بدون پیش داوری و سرزنش کردن به حرفهای او گوش کنید هر چند که این حرفها، عجیب و غریب و یا ترسناک باشند. اگر می بینید که کودکتان، حرفی میزند که برای شما مفهوم نیست از او بخواهید تا آن را واضح تر برای شما بیان کند.

چگونه می توان احساسات را به وضوح بیان کرد؟

بیان کردن احساسات یعنی بازگویی دوباره حرفهای کودک. در گفته های کودک خود به احساسات و معانی پوشیده، بیشتر توجه کنید. اگر می بینید که توانسته اید احساسات او را به خوبی درک کنید با بیانی روشن، آن را به کودک خود بفهمانید.

شیوه آموزش تفکر به کودکان

والدین از نصیحت کردن کودکان خود لذت می برند. آن فرزندانشان را از طرف آنها حل کنند. والدین دوست دارند کودکان خود را از اشتباه کردن محافظت کنند و پاسخ سؤالات آن ها را بدهند. اما دوست ندارند تا صبر کنند و بگذارند کودکان راه حل مشکلات خود را خودشان پیدا کنند. در بعضی مواقع اتخاذ چنین رویهای آسیب زا نیست. اما در مواقع دیگر، موجب آسیب می شود. گاهی باید بچه ها خودشان به – تفکر بپردازند و راه حل مشکلات خود را بیابند. هدف شما این است که به آنها نحوه تفکر را یاد بدهید تا بتوانند قبل از دست به کار شدن به اندازه کافی فکر کنند.

لازم است نوجوانان قبل از مواجهه با فشار همسالان در مورد استفاده از مواد مخدر و برقراری رابطه جنسی و در مورد مشکلات تحصیلی ابتدا به تفکر بپردازند.

چنانچه کودکان، طرز حل مشکلات را در سنین پایین تر تمرین کنند در زمان نوجوانی به راحتی خواهند توانست از عهده حل آن مشکلات برآیند. به جای این که راه حل آماده در اختیار کودکان بگذارید به آنها یاد بدهید که چگونه به تفکر بپردازند و راه حل مشکلات خود را دریابند.

روش زیر که در مورد شیوه سؤال پرسیدن است به شما کمک خواهد کرد تا کودک را در زمینه شیوه تفکر و تصمیم گیری راهنمایی کنید.

چه کار کردی؟

قرار بود چه کار بکنی؟ (یا قاعده در این مورد، چیست)؟

آیا انتخاب درستی کردی؟ (انتخاب درستت چه بود)؟

چه کار متفاوتی می تونستی بکنی که نکردی؟

دفعه بعد میخواهی چه کار کنی؟

این پرسش ها، پیشنهاد من به شماست. شما می توانید روش خود را چنانچه کارساز است به کار ببرید. در اینجا به گفتگوی بین یک مادر و فرزند دوازده ساله او به نام کیلا اشاره میشود. این گفتگو، مثال خوبی است در مورد این که چه طور والدین می توانند از پرسش های راهنما استفاده کنند.

اثر فشار هم سالان بر کودکان

اثر فشار هم سالان بر کودکان

مادر: کیلا، چی کار کردی؟

کیلا: او داشت من رو اذیت می کرد.

مادر: فقط به من بگو. چی کار کردی؟

کیلا: من اونی رو کتک زدم.

مادر: من در مورد کتک زدن قبلا چی بہت گفتم؟

് کیلا: اما او داشت من رواذیت میں کردہ

مادر: و تو هم اون رو کتک زدی؟

کیلا: بله و مادر.

مادر: آیا فکر می کنی، تصمیم درستی گرفتی؟

کیلا: (اکیلا لمساکت میں ماند)

مادر: به جز کتک زدن چه کار دیگهای می تونستی انجام بدی؟

کیلا: می تونستم از اونجا دور بشم.

مادر: درسته، ممکنه این انتخاب درستی بوده. آیا اگه از صحنه دور می شدی دچار دردسر می شدی؟

کیلا: نه و مادر.

مادر: پس دفعه دیگه به جای کتک زدن کسی که تو رو ناراحت کرده این رو امتحان کن.

در اینجا همان طوری که می بینید مادر، عذر و بهانه فرزند خود را قبول نمی کند و به او را اجازه نمی دهد که حرفهای فرزندش ذهن او را از مسأله اصلی منحرف کند. او به فرزند خود یاد می دهد تا قبل از هر کاری اول به تفکر بپردازید و آنگاه دست به عمل بزند.

وقتی می بینید که کودک در مورد حل مشکلات خود به تفکر پرداخته تا آن را حل کند هرگز در مقام پند و نصیحت بر نیایید. در غیر این صورت، کار را خراب می کنید و باعث عدم موفقیت کودک، در حل مشکل خواهید شد، اما میتوانید در قالب داستان، راه حل های پیشنهادی خود را به او ارائه دهید. مثلا می توانید بگوید: من وقتی به سن تو بودم دوستی .

داشتم که در موقعیت مشابه موقعیت تو بود. او توانست با نادیده گرفتن آزار و اذیت دوستان خود، از شر مشکل پیش آمده رهایی یابد. این راهبرد، ایده لازم برای حل مشکل کودک را در اختیار او می گذارد.  بنابراین، عمل انتخاب را به کودک خود واگذار کنید.

از طریق پرسیدن سؤالات بجا، میتوانید از هر گونه جروبحث احتمالی خودداری کنید و شیوه تصمیمگیری درست را به او بیاموزید.

در گفتگوی فوق، پدر با وجود فقدان مشارکت و همکاری کوین، در مورد شیوه تصمیمگیری مناسب، راه هایی را به طور غیرمستقیم به فرزندش یاد می دهد. موقعیتی مانند این به ویژه در مورد کودکان با اراده، شیوع بیشتری دارد. با وجود این که کوین تمایلی به بحث و گفتگو با پدر را نداشت اما پدرش، آرامش خود را حفظ و از پرداختن به وعظ و موعظه و پند و اندرز خودداری کرد تا اوضاع آرام شود. پدر کوین فهمید که او تمایلی برای گفتگو ندارد و در کمال دانایی از مقاومت کردن اجتناب کرد و اجازه داد تا او آرام بگیرد تا بعد حرفهایش را بزند. با این روش، پدر کوین توجه شایستهای به موقعیت پیش آمده فرزند خود مبذول داشت.

شور و اشتیاق زیستن باید منشأ درونی داشته باشد و صرفا نمی تواند دارای منشأ بیرونی باشد. کودکان شما چنین درسی را از والدین یاد میگیرند. چنانچه والدین به فرزندانشان به طور غیرمشروط محبت کنند آنها نیز متقابلاً همین کار را خواهند کرد. به یکایک فرزندان خود نشان دهید که چه قدر برای شما ارزشمند هستند. فرزندان شما باید بر این باور باشند که هر قدر دنیا، دنیای بسیار خشنی باشد شما آنها را مورد حمایت خود قرار خواهید داد و این چیزی است که آن ها نیاز دارند تا در برابر فشار هم سالان خود، انجام دهند.

در سنین پایین به کودکان خود شیوه تفکر را یاد بدهید. برای حل مشکل یا مشکلات زندگی، حق انتخاب به آنها بدهید. آنها را موقع تصمیم گیری بہتر، مورد تحسین قرار دهید و به آنها نشان دهید که چه موقع می توانند تصمیم های ضعیف خود را بهبود بخشند. به آنها کمک کنید تا راه حل های مختلف حل مشکلات زندگی را بیابند. قدرت لازم برای انتخاب را در اختیار آن ها قرار دهید تا در آینده، تصمیم گیرندگان خوبی باشند.

 

Rating: 5.0/5. From 2 votes.
Please wait...
برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *