#


کت فراک، ۳۰-۱۸۲۸. موزة ویکتوریا و آلبرت، لندن، انگلستان

کت فراک
1 مارس 2017 بدون نظر 1441 بازدید

کت فراک، ۳۰-۱۸۲۸. موزة ویکتوریا و آلبرت، لندن، انگلستان

کت فراک، ۳۰-۱۸۲۸. موزة ویکتوریا و آلبرت، لندن، انگلستان

رُمانتیک مشربی مردان از طریق پاچه و بُرش لباس شان نمود می یافت.  کت فراک بر سرشانه های چین دار (نه هرگز در ابعاد و اندازة آستین های «ژیگو»)، کمرهای باریک و دنبالة چین دار که پشت شان را گشاد نشان می داد، تصویر قوارة اغراق آمیز زنانه را در خود منعکس می کرد. تزئینات و تکه دوزی های مخمل نیز بر زیبایی شناختی رُمانتیک افزودند.

کاهش بهای منسوجات موجود شد. بدین ترتیب، رخت و لباس طبقات متوسط و متمول (که به تازگی شمارشان افزایش یافته بود) و گاهی لباس پلوخوری طبقات کارگر از تنوع و گوناگونی بیش تری برخوردار شدند و سرعت روند رشد و توسعة مُد افزایش یافت.

دسترس پذیری برای توده ها بعدها، به واسطة ارتقاء دستگاه های خیاطی (که توسعه و پیشرفت آن نخستین بار به دست والتر هانت و بعدها الایاس هاو انجام گرفت) توسط اَیزاک مریت سینگر در ۱۸۵۱ به سرانجام رسید. در زمان کوتاهی، امکان خرید قسطی این دستگاه فراهم شد و به این ترتیب، در قالب طرحی عملی در اختیار خانواده های معمولی و متوسط قرار گرفت. هرچند، مدت ها پیش از آن که امکان تولید انبوه پوشاک به حقیقت بپیوندد، یعنی از سال های دهة ۱۸۶۰، شمار کارگاه های مختص به دوخت البسة آماده و خدمات دوزندگی افزایش یافت.

انقلاب مصرفی

که با انقلاب صنعتی مصادف و موجب رشد و رونق آن شد، با افزایش شمار فروشگاه های زنجیره ای تجلی یافت. در همین زمان، طبقات مصرف کنندة تازه مرفه، که مشتاق مدل هایی بودند که به وفور در دسترس شان قرار می گرفت، از برکات ماشینی شدن بهره مند شدند. با وجود این، همزمان با آن که عده ای داشتند سودهای کلانی به جیب می زدند، کسانی هم بودند که در مراکز شهریِ به سرعت در حال توسعه و امکانات نامطلوب، در بدبختی نکبت باری گذران زندگی می کردند.

بی عدالتی وحشتناک و نفرت انگیزی در تمام سطوح و عرصه های مربوط به مُد رخ داد: بریتانیا، به منظور تأمین سرمایه و تسهیل صنعت نان وآب دار پارچه-های نخی خود، به ایالات متحد برده های آفریقایی می فروخت؛ کودکان کم سن وسالی که از چابکی و قدوقوارة مناسب این کار برخوردار بودند،

ماشین آلات

تنها در ازای چندپنی، ساعت ها به کار طولانی مشغول بودند و در میان آن دستگاه های خطرناک و ماشین آلات ناایمن، از صدمات فجیع و جراحات هولناکی رنج می بردند؛ و فراوان پیش می آمد که صاحبان بی وجدان کارخانه ها، به بهانة کار مثلاً بی ارزش و سرهم بندی شدة کارکنانشان دستمزد آنان را نپردازند و بعدها و به هر طریق ممکن آن کالاها را به فروش برسانند. در خارج از کارخانه ها نیز، شمار کارگاه های بهره کشی و بیگارخانه ها روبه افزایش بود.

پیامد این جریان تشکیل کانون های مقاومت و گهگاه، تکذیب و حاشا را به دنبال داشت. مُدهای اثیری، ظریف، بسیار زیبا و جسورانة اوایل عصر رُمانتیک (۴۰-۱۸۲۰) نمادِ آرزو و آرمان گریز ز واقعیت های تلخ و خشن صنعتی شدن بود. علاوه بر این، «جنبش هنرها و صنایع دستی» (حساس به تکنیک های (نسبتاً) زُمخت و نخراشیدة به کار رفته در تولید محصولات کارخانه ای و روگردانی از هنر ظریف و دیرینة صنایع دستی که پیامد ماشینی شدن بود) بیانیه ای منتشر کرد که بر اهمیت اصالت زیبایی، فردیت و کارهای دستی تأکید می-ورزید.

نویسنده آیدا تدین

برچسب ها
به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *