#


فیلم تلما و لوئیز 1991

14 فوریه 2017 بدون نظر 3699 بازدید

فیلم تلما و لوئیز 1991

مروری برفیلم تلما و لوئیز 1991

 

خلاصه داستان تلما و لوئیز

تلما و لوئیزهمان اوایل سفر، کنار استراحتگاهی وسط راه نگه می­دارند تا گلویی تازه کنند. اما دیری نگذشته که لوئیز، تلما را در قسمت پارکینگ رستوران می­یابد و مردی را که قصد تعرض به تلما را دارد، با شلیک گلوله­ای از پای در می­آورد

. ناگهان، سفر شاد و شنگول ماهی­گیری­شان به تعقیب و گریزی بین آنها و پلیس تبدیل می­شود در عمق بزرگراه­ها و جاده­های پرتِ آرکانزاس و هرچه بیشتر می­روند، در باتلاقی که جلوی پای خود یافته­اند، بیشتر فرو می­غلتند. مکزیکو می­تواند پناهگاه خوبی برایشان باشد.

اما وقتی جوانکی بی­سر و پا پولشان را می­دزدد، اجبارا از یک سوپرمارکت سرقت می­کنند که تلما بدش هم نمی­آید:«فکر می­کنم استعداد این کار لعنتی را داشته­ام و خود نمی­دانستم!» پلیس­های فدرال، نزدیک­تر و نزدیک­تر می­شوند… اما تلما و لوئیز همچنان روی پدال گاز فشار می­آورند.

وسترن مدرن زنانه

تلما و لوئیز 1991

کارگردان: ریدلی اسکات. فیلمنامه: کالی خوری. بازیگران: سوزان ساراندون (لوئیز)، جینا دیویس (تلما)، هاروی کایتل (هل)، مایکل مدسن (جیمی)، براد پیت (جی.دی). مدت: 129 دقیقه. بودجه: 5/16 میلیون دلار. فروش: 46 میلیون دلار.

اسکارها:

  • بهترین فیلمنامه: کالی خوری.

نامزدهای اسکار:

  • بهترین بازیگر زن: جینا دیویس.
  • بهترین بازیگر زن: سوزان ساراندون.
  • بهترین مدیر فیلمبرداری: آدرین بیدل.
  • بهترین کارگردان: ریدلی اسکات.
  • بهترین تدوین: تام نوبل.

سایر برندگان اسکار 1991:

  • بهترین فیلم: سکوت بره­ها.
  • بهترین کارگردان: جاناتان دمی (سکوت بره­ها).
  • بهترین بازیگر مرد: آنتونی هاپکینز (سکوت بره­ها).
  • بهترین بازیگر زن: جودی فاستر (سکوت بره­ها).
  • بهترین بازیگر مرد نقش دوم: جک پالانس (زبل­های شهری).
  • بهترین بازیگر زن نقش دوم: مرسدس روئل (سلطان ماهی­گیر).

مناظر جان فورد، خشونت پکین­پا

تلما و لوئیز حالت بوچ کسیدی و ساندس کیدِ زنانه را دارد؛ یک فیلم جاده­ای زنانه که مناظر «جان فورد»ی و خشونت «سام پکین­پا»یی، چاشنی­اش شده است. اما دو زن که بدون مرد برای ماجراجویی به جاده می­زنند، «بلاک­باستر»ی معمولی نباید باشد.

فیلم خیلی عادی و شوخ و شنگ شروع می­شود: سفری ماهی­گیری توسط یک «جفت ناجور»ِ زنانه، که خیلی زود مسیر عوض می­کند و توی جاده­ای می­افتد که پر است از مردانی رذل، بدشانسی­های بزرگ، و مقداری هم انتقام­گیری­های شیرین و البته، مرگبار.

اما در حالی که سفر تلما و لوئیز به تعقیب و گریز تبدیل می­شود، علاقه و احترام تازه­ای که نسبت به هم پیدا کرده­اند، نشان می­دهد که از سرگذراندن این همه گرفتاری انگار ارزش­اش را داشته است. فیلمی در نوع خود حماسی، با موسیقی محشری که ار بلوز تا رگه را در بر می­گیرد.

بازیگران

جینا دیویس:

دیویس در این فیلم یک کشف واقعی است چون رفته­رفته از یک زن جوانِ سبک سر به هفت­تیرکشی قهار تبدیل می­شود. شخصیت بامزه و خیره سرِ «تلما»یش تا چندتایی قانون را زیر پا می­گذارد و می­فهمد که چه کارها از دست­اش ساخته است، نیرویی تازه ­می­گیرد. به محض آن که متوجه می­شود که دیگر راه بازگشتی برای او و لوئیز وجود ندارد،

می­گوید: «هیچ وقت تا این اندازه احساس سرزندگی نکرده بودم.» در دهه 1980، جینا دیویس، شخصیت­های کمیک یا جدی جالبی در این فیلم­ها بازی کرد: توتسی (1982)، مگس (1986)، بیتل جوس (1988).

او در توریست تصادفی (1988) نقش یک مربی سگ را چنان عالی بازی کرد که برنده اسکار بهترین بازیگر زنِ نقش دوم شد. او در لیگی استثنایی (1992) نیز فراموش نشدنی است.

دیویس در سریال تلویزیونی بوفالوبیل (1983-1984) و سارا (1985) نیز ظاهر شد. پس از ازدواج­اش با رنی هارلنِ کارگردان در 1993، زندگی حرفه­ای­اش دچار چرخشی شد. آنها به اتفاق زبان بندآمده (1994) را تهیه کردند.

هارلن او را در جزیره کات­تروت (1995) نیز کارگردانی کرد. از کارهای دهه­ی اخیرش باید از استیوارت کوچولو (1999)، شوی جینا دیویس برای تلویزیون (2000) و استیوارت کوچولوی 2 (2002) یاد کرد.

سوزان ساراندون:

ساراندون در گفتگویی اظهار داشت: «موقع فیلمبرداری حدس می­زدم فیلمی نامتعارف از کار درخواهد آمد و امیدوار بودم که سرگرم­کننده باشد، ولی دیگر حدس­اش را نمی­زدم که شوکه هم بکند؛ ظاهرا برای بعضی­ها سرزدن اعمال خشونت­بار از سوی زن­ها، قابل قبول نبود.»

به عنوان همراه جینا دیویس، ساراندون، از همان نگاه­اش پیداست که می­داند چه کاری باید انجام شود و همه کارها را نیز با قدرت و صلابت انجام می­دهد.

وقتی دنبال راه خلاصی برای برون­رفت از تنگنایشان می­گردند، به «تلما»ی نگران می­گوید: «از همه این­ها گذشته، در مورد سرقت چه بگوئیم؟ هیچ بهانه­ای برای چنین کاری وجود ندارد…

«سرقت موجه»ای در دنیا وجود ندارد.» پس از چند ظهور مهم در فیلم­های دهه 1970، مثل نمایش فیلم ترسناک راکی (1975)، بچه زیبا (1978) و آتلانتیک سیتی (1980)، ساراندون حضوری حی و حاضر نیز در سینمای دهه 1980 داشت و بازی­های محکمی، از جمله، در این فیلم­ها ارائه داد: توفان (1982)، گرسنگی (1983)، موقعیت­های ناجور (1985)،

ساحره­های ایستویک (1987)، بول-دورهام (1988) و قصر سفید (1990). اما تلما و لوئیز که به خاطرش نامزد اسکار هم شد، نقطه عطفی در زندگی حرفه­ای­اش محسوب می­شود. ساراندون به خاطر ایفای نقش مادر پسربچه­ای مشرف به مرگ در نفت لورنزو (1992) بار دیگر نامزد اسکار شد. از جمله فیلم­های دهه اخیرش، می­توان از ایگبی سقوط می­کند (2002)، خواهران ترقه (2002) و Ice Bound (2003) نام برد.

هاروی کایتل

کایتل یکی از معدود شخصیت­های مرد داستان است که می­توان «مثبت» به حساب­اش آورد. اما متاسفانه همدلی­اش با زن­های ماجرا، زیاد صادقانه به نظر نمی­رسد چون اولا اطلاعات زیادی درباره­شان ندارد و ثانیا، خودش چندان حضوری هم در فیلم ندارد. او فاقد انگیزه لازم است.

سعی می­کند اعتماد زن­ها را به دست آورد تا از وقوع فاجعه­ای که ناگزیر جلوه می­کند، جلوگیری نماید اما خوب می­داند که آنها در موقعیتی گیر افتاده­اند که به هیچ مردی اعتماد ندارند. در بین بی­شمار فیلم­هایی که کایتل در این چند ماهه اخیر بازی کرده فقط به تعدادی از آنها اشاره می­کنیم: سروان بد (1992)، پیانو (1993)، دود (1995)، و اژدهای سرخ (2002).

براد پیت

: پس از ایفای چند نقش کوتاه در فیلم­های سینمایی و سریال تلویزیونی دالاس، جالب است که با تلما و لوئیز  بود که چهره براد پیت برای مخاطبان شناخته شد. فیلم بعدی­اش جانی سوئد (1992) بود و بعد بازی­اش در رودخانه­ای از میانش می­گذرد (1992) که مورد استقبال منتقدها قرار گرفت.

کالیفرنیا (1993)، رمانس واقعی (1993)، مصاحبه با خون­آشام و افسانه­های پائیزی (هر دو 1994) و هفت (1995) به دنبال آمدند. اوایل دهه اخیر در بازی جاسوس بازی (2001) و سری فیلم­های یازده یار اوشن (2005-2001) و یک ذهن خطرناک (2002) بازی کرد. تازه­ترین کارش نقش­آفرینی در فیلم ترنس مالیک، درخت زندگی است (2011).

تلما و لوییز

تلما و لوییز

 

پشت صحنه

  • در صحنه­ای که تانکر جلوی چشم ما و قهرمانان ماجرا منفجر می­شود، جینا دیویس و سوزان ساراندون آن چنان غافلگیر شدند که در جا میخکوب شدند
  • . ریدلی اسکات به جای آن که نماهای جداگانه­ای از انفجار و واکنش دیویس و ساراندون بگیرد، عمدا طوری برنامه­ریزی کرد که انفجار همزمان با گرفتن نمای واکنشی از آنها صورت بگیرد تا صحنه طبیعی جلوه کند.
  • جمعا پنج عدد (اتومبیل کروکی) تندربرد مدل 1966 در کل فیلمبرداری استفاده شد: یکی برای ستاره­های فیلم، دیگری رویش دوربین نصب شد؛ یکی دیگر اتومبیل یدک و دو تا هم برای بدل­ها.

قرار بود چی بشه چی شد

  • وقتی گلدی هاون و مریل استریپ تصمیم گرفتند فیلمی با هم کار کنند، تلما و لوئیز یکی از فیلمنامه­هایی بود که به طور جدی در برنامه کارشان قرار دادند.
  • اما فیلمنامه­ای که در نهایت انتخاب کردند، مرگ بهش می­آد (1992)، کمدی ناموفقی از آب درآمد.
  • جورج کلونی که در آن زمان دست و پا می­زد تا جایی در صنعت سینما برای خود باز کند، پنج بار برای نقش دی.جی (که سرانجام نصیب براد پیت شد) تست داد و بالاخره هم انتخاب نشد.
  • ورزآوردن فیلمنامه و متقاعد کردن میشل فایفر و جودی فاستر برای بازی در آن، آن قدر طول کشید که این دو بازیگر که برای ایفای نقش­های اصلی در نظر گرفته شده بودند، اجبارا سراغ قراردادهای سینمایی دیگرشان رفتند؛
  • از سوی دیگر، ریدلی اسکات را که ابتدا قرار بود تهیه­­کننده فیلم باشد، راضی کردند تا آن را کارگردانی هم بکند.

نقل قول­ها

زنانی که توصیف می­کنم، و زنی که هستم، زنانی معمولی­اند؛ ولی شاید همین جور زن­ها خود را در موقعیت­های خارق­العاده­ای بیابند و واکنشی که نشان می­دهند برایشان گران تمام می­شود.

فکر می­کنم دلیل این که هنوز به کار بازیگری مشغولم، این باشد که هیچ وقت نتوانسته­ام نقشی را بی­عیب­ونقص ایفا کنم؛ بنابراین همیشه برایم حرفه­ای چالش­برانگیز بوده است.

جینا دیویس

نظر منتقدها

پیتر تراورس (مجله رولینگ استونز): «قرار بوده این فیلم جاده­ای بامزه، هوشمندانه و متأثرکننده، به دل بنشیند و به دل هم می­نشیند.»

نیکلاس شیگر (اسلنت مگزین): «اما آنچه بیش از هر چیز در این وسترنِ مدرن زنانه­ی ریدلی اسکات توی چشم می­زند، دیدگاه یک سویه­اش به رابطه زن و مرد است. این فیلم فمینیستی با آن سنبه­ی پرش در نهایت به طرز غم­انگیزی ساده­لوحانه جلوه می­کند.»

همه چیز از این صحنه به بعد تغییر می­کند و آنچه باقی می­ماند همه تعقیب و گریزی است نفس­گیر. وقتی لوئیز، تلما را در رستوران کنار جاده پیدا نمی­کند، با عجله به قسمت پارکینگ رستوران می­رود و مردی را می­بیند در حال اذیت و آزار تلما. صحنه خشنی است که با وجود کوتاه بودن، بی­پناهی و شکنندگی موجود زن را به خوبی نشان می­دهد

. لوئیز، هفت­تیر داریل (شوهر تلما) را از توی کیف­اش بیرون می­کشد و آن را روی گلوی مردک بی­سر و پا فشار می­دهد: «یادت باشه، اینو بهت می­گم تا برای بعدها ملکه ذهنت بشه: وقتی زنی این طوری گریه می­کنه و ضجه می­زنه، یعنی از این کار خوش­اش نمی­آد.» ولی مردک احمق گویی حالی­اش نشده، بلافاصله پس از دور شدن تلما و لوئیز، ناسزایی نثار آنها می­کند.

لوئیز برمی­گردد و گلوله­ای توی صورت مرد شلیک می­کند. غافلگیرانه بودن این عمل (مرد دیگر تهدیدی به حساب نمی­آمده) تکان­دهنده است. سپس لوئیز توی گوش مرد زمزمه می­کند: «رفیق، حواست باشه چی از دهنت بیرون می­آد.» در چهره لوئیز می­خوانیم که گویی در گذشته خود قربانی چنین خشونت­هایی بوده و دوباره زندگی کردن چنین تعرضاتی برایش غیرقابل تحمل بوده است.

کارگردان

پیتر تراورس در رولینگ استونز نوشت: «ریدلی اسکات که به خاطر آثاری چون بیگانه (1979) و بلیدرانر (1982)، فیلم­هایی به شدت فورمالیستی و استیلیزه دارد، این بار محتوا را هم مدنظر داشته.»

خیلی­ها به همین خاطر، تلما و لوئیز را بهترین فیلمش تلقی می­کنند. اسکات، در واقع نیز آثاری ساخته که از لحاظ بصری نفس­گیراند. او مناظر آمریکایی را می­شناسد و دوست دارد و تا دل­تان بخواهد فیلم­ش را مملو از آنها کرده.

اما از این منظره­ها در اینجا، صرفا به دلیل زیبایی­شان استفاده نشده بلکه به عنوان پس­زمینه­ای برای تعریف حکایت فراری هایی در تنگنا، بهره گرفته است.

اسکات ضمنا گویا از کامیون­های غول­پیکر هم خیلی خوش­اش می­آید چون نمایی در فیلم پیدا نمی­کنیدکه یکی از آنها در کادر نباشد.

خوش­سلیقگی تصویری اسکات در تولید فیلم­های ماندگار و زیبایی چون دوئل­کننده­ها (1977)، گلادیاتور (2000)، هانیبال و سقوط شاهین سیاه (هر دو 2001) و مرد چوب کبریتی (2003) به کار زده شده است.

به اشتراک بگذارید


دیدگاه کاربران

پاسخی بگذارید

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *